جدول جو
جدول جو

معنی رق چشمه - جستجوی لغت در جدول جو

رق چشمه(رَ چِ مَ / مِ)
ده از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. آب آن از چشمه سار. محصولات عمده آنجا غلات و لبنیات. صنایع دستی زنان آنجا شال و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
رق چشمه
روستایی در بیست و سه کیلومتری جنوب باختری کتول
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ مَ / مِ)
دهی از بخش مرکزی شهرستان ساری. 195 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه تجن و چشمه و محصول عمده آنجابرنج و غلات و لبنیات و میوه است. گله داران به ییلاق چهاردانگه می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(غَ قِ چَ / چِ مَ / مِ یِ)
کنایه از فرورفتن در آب. (برهان قاطع) (آنندراج). فرورفته در آب. (ناظم الاطباء) ، کنایه از فرورفتن به دنیا. (از برهان قاطع) (آنندراج). فریفته به دنیا. (ناظم الاطباء) ، کنایه از فرورفتن آفتاب. (برهان قاطع) (آنندراج). آفتاب فرورفته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ چَ / چِ مَ / مِ)
مرکّب از: یک + چشمه، یک نمونه. بخشی. گوشه ای. انموذجی: یک چشمه از فنون کشتی گیری عرضه کرد.
- یک چشمه کار، کار خوب و آراسته. (آنندراج) (غیاث)،
- یک چشمه کردن، کنایه از زیب و زینت کردن. (آنندراج) :
عروس صبحدم یک چشمه کرده
به بام چارمین ایوان برآمد.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ چَ / چِ مَ / مِ)
مرکّب از: یک + چشم + ه، یک چشم. واحدالعین:
سحرگه که یک چشم یابد کلید
به آیین یک چشمه آید پدید.
نظامی.
مسحاء، زن یک چشمه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(گُ چَ مَ)
دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه شهرستان محلات واقع در 28هزارگزی جنوب خاور محلات و در 18هزارگزی جنوب راه شوسۀدلیجان به محلات. هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. مزارع حیدرآباد، قره گل، کندنو و گل چشمه پائین جزء این ده است. راه آن مالرو است و از طریق تیمور ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، واقع در 65000گزی شمال خاوری گنبدقابوس و 12000گزی جنوب راه فرعی مراوه تپه، با 540 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سِ چِ مَ)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. دارای 227 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، کنجد و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ مِ)
دهی است از دهستان میزدج بخش حومه شهرستان شهر کرد. واقع در 32هزارگزی جنوب باختری شهر کرد. دارای 1159 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سِ قِ چِ مَ)
دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، دارای 182 تن سکنه و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(غَ قِ چَ / چِ مَ / مِ یِ)
کنایه از مغرور و فریفته شدن به دنیا و روزگار باشد. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چِ مِ قَ عِ بِ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 36 هزارگزی باختر قوچان و 16 هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی قوچان به شیروان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه 357 تن. آب آن ازچشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ تِ سَ)
نام محلی به چهاردانگه در هزار جریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 125 بخش انگلیسی و ص 167 ترجمه آن.)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو چشمه
تصویر دو چشمه
دو حدقه چشم، آفتاب و ماه، شب و روز
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که از زمین میجوشد: یک خوشحالی غیرمنتظرهاین خواب عاقبت خوشی را که در طالع زندگی وجود دارد نوید می دهد - لوک اویتنهاو
آب سیال و روان ولی زیاد و خروشان مشروط بر اینکه شاهد تماشای آن باشید نه درون آن نشان قدرتی است که با آن رو برو می شوید و با آن رویارو قرار می گیرد. اگر از آب رودخانه یا سیل برگرفتید و نوشیدید دو صورت دارد. یا آب کثیف است یا روشن و صاف. آب کثیف مال و بهره است که از طریق نا مشروع و نادرست نصیب شما می گردد و آب روشن چیزی است مادی و مالی که از راه پسندیده به چنگ می آورید و بهره مند می شوید - منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب
از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام ارتفاعی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نام چشمه ای در منطقه ی کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در روستای سیامرگوی کتول، چشمه ای در جنوب گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاهکوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب واقع در منطقه ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر، چشمه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بابل کنار بابل، مرتعی در راستوپی سوادکوه.، روستایی در بیست و سه کیلومتری جنوب باختری شهرستان علی آباد
فرهنگ گویش مازندرانی